خبرگزاری حوزه | با ظهور انقلاب مردمی اسلامی باب جدیدی به روی حوزه های علمیه و طلاب جهان اسلام مخصوصاً ایران اسلامی گشوده شد.
دربی که جنسش با غالب ابواب دیگر عروه الوثقی و مکاسب و لمعتین و دیگر کتب فقهی شیعه فرق داشت.
دربی که به عقیده فاتح آن، دانشمند جلیل القدر قرن ۲۱، یعنی حضرت آیت الله سید روح الله خمینی(ره)، نه تنها کسر شأن دین و شریعت ناب اسلامی نبود، بلکه به گواهی آیات و روایات، (وظیفه) و مایه تقرب به خدا و حقیقت دین و اهداف نزول وحی بوده و انجام آن، أدای دین به قرآن و ملت مسلمان است.
برقراری حکومت دینی به رهبری فقیهی عادل و جامع الشرائط، موقعیتی بوده که حوزه علمیه را با تجربه ای جدید روبه رو میساخت.
نهادی که می بایست از مشروعیت و مقبولیت حداکثری خود این بار در عرصه ای فراتر از طهارت و شکیات نماز و احکام فردی اسلام استفاده کند و در این برهه حساس، مسئولیت اداره اجتماع را نه از روی منت و بلکه از روی انجام وظیفه الهی برعهده بگیرد، با ادعایی بسیار شگرف به نام جمهوری اسلامی.
به راستی روحانیت دغدغه مند و فدایی در آغاز و ادامه راه نهضت مردمی و آزادی بخش ایران سنگ تمام گذاشتند و هدف مقدسشان را با شکنجه و تبعید و آوارگی در خیابان و شهر و کشور اثبات کردند.
هزینه دادند و مانند سایر اقشار جامعه، با خون دل، بذر پاک انقلاب را آبیاری کردند.
با برقراری حکومت به رهبری حضرت امام رحمت الله علیه و به فرمان ایشان، روحانیت وظیفه ای جدید به نام مشارکت در اداره حکومت و به عهده گرفتن مسئولیت برای انجام وظیفه و خدمت به جامعه اسلامی را حس کرد.
مردمی که تا بحال نیازهای فردی و جزئی خود را با دین و روحانیت حل می کردند، حال دیدند که نیازهای اجتماعی و سیاسی خود را نیز می توانند با حوزه و محصلین و فضلای آن حل کنند و اینگونه سیل عظیمی از درخواست ها و نیازمندی های جدید مردم، متوجه مراکز علم و معنویت شد.
با گذشت زمان و بروزرسانی مسائل و مراجعات مردم به حکومت حاکم (که به دست ثمرات حوزه علمیه اداره می شد)، نخبگان طلبه و دانشجوی جامعه با چالش هایی روبه رو شدند که تا به حال سابقه رویارویی با آن را نداشتند. مسائلی از قبیل عقیدتی و سیاسی ارگان های حکومتی، فضای مجازی، اداره جو فرهنگی کشور و تربیت نسل های دوم و سوم انقلاب و مسائلی از این دست.
این چالش ها به قشر نخبگانی جامعه روحانیت فهماند که با حفظ اصالت و سنن پاک حوزه باید تلاش و کوششی بیش از پیش برای رفع نیاز مردم و همان ادای وظیفه دینی خود انجام دهند و سنگرهایی جدید برای تقابل با جبهه باطل الحاد و اومانیسم غربی احداث کنند.
متاسفانه در کنار همه نقاط روشن و مثبت حضور حوزه و نمایندگان دین درجامعه، باید با حقیقتی تلخ و ناگزیر نیز روبه رو شویم و آن، رشد ناهمگون و کاریکاتوری برخی اجزای این نهاد مقدس نسبت به نیازهای حکومت اسلامی حال حاضر و بنیان آن یعنی مردم است.
بله نهال های امیدافزای رشد یافته در فضای حوزه به راحتی قابل مشاهده هستند، لکن حرف اینست که این رشد خوب، نسبت به نیاز جامعه بسیار کم است.
یکی از نیاز های مغفول جامعه ما در زمینه فرهنگ و دین، مسئله بصیرت سیاسی و تصمیم گیری درست در مهم های سیاسی است.
جای هیچ انکاری نیست که عدم وجود این عنصر در مردم بود که در ۸ سال اخیر، سرمایه های این کشور را به فنا داد و عملکرد نامطلوب منتخبین مردم، منجر به بی اعتماد شدن برخی از مردم کشور، حتی به نظام و اسلام شد و یکی از مقصران اصلی این قضیه، کم کاری و بی برنامگی و عدم وحدتی بود که از سطحی نگری نیروهای جبهه انقلاب در بالابردن سطح فهم سیاسی مردم به وجود آمد.
متأسفیم که بگوییم اغلب انتقاد کنونی بعضی از طلاب نیز براساس جو انتقادی حاکم در حوزه ها و محافل خصوصی مردم است، نه براساس اطلاعات و فهم درست و ریشه ای برنامه های دشمن.
حقیقتا لازم است که حوزه های علمیه با برنامه و به دور از حزب و باندبازی، حقیقت جویانه و دلسوزانه مانند اول انقلاب، رهبری فکری مردم را با روشی درست به دست بگیرند و با تلاش شبانه روزی، مردم را که به فرموده حضرت امام رحمت الله علیه ولی نعمت ما هستند، در گردنه های حساس سیاسی و اسلامی یاری کنند.
به این مهم به عنوان قضیه ای حیاتی در پرورش افکار و اندیشه ملت خداجوی ایران نگاه کنند و درصدد باشند تا اصول سیاسی و بصیرت مدنظر اسلام و انقلاب را بازنگری و بروزرسانی کرده و به مردم برسانند.
محمد عابدی، از طلاب مدرسه علمیه ثقلین مشهد